اخرین ضربه ی شیطان....

 خطر گرفتاری انسان به شیطان میتونه خیلی بیشتر از چیزی که انتظار داریم باشه

اخرین ضربه ی شیطان.....

و اشاره ای به عرفان حلقه و مروجان شیطانی اون اخرین ضربه

وقتی هاله ضعیف یا زخمی بشه و جن ازش عبور کنه و مراحل مختلف رو بگذرونه نهایته شیطان بر انسان ولایت پیدا میکنه در این پست به این موضوع پرداختیم

---

 معنویات و هاله

 داستان هاله همون طور که در پستهای قبل  اشاره شد  خیلی رند و یک یا دو فاکتوری نیست و انقدر هم ماجرا شفاف نیست که بگیم چون مثلا فلان بیماری رو داریم پس هاله مون اسیب پذیره و دیگه در برابر حمله اجنه  امنیت نداریم.فاکتورهای زیادی نیازه تا هاله سالم بمونه یا اسیب ببینه.

بخشی مربوط به اسیب های جسمیه که به هاله هم اسیب میزنه .بخشی اخلاق منفیه که باعث تضعیف هاله میشه.و بخشی هم باعث تقویت هاله میشن.مثل انرژی هایی که از مردم میگیریم یا خواص سنگها  غذا ها  بو ها و عطر های خوب مثل عصاره های گل و....

یکیش هم مسائل معنویه.یعنی هر چیزی که به نوعی مناجات و دعا و توجه سمت خدا محسوب بشه.

معنویات فرد هر چی قوی تر باشه هاله هم قوی تر میشه و جبران سایر نقصها رو میکنه.خصوصا

اهمیت قوی بودن هاله

وقتی هاله قوی بشه شیطان هم نمیتونه نزدیک بشه.یعنی یه حریمی رو برا انسان ایجاد میکنه که شیطان نمیتونه زیاد نزدیک بشه.البته در هر صورت شیطان در کمین ادم هست ولی وقتی  هاله قوی باشه دیگه دسترسیش به انسان کم میشه

اجنه نه تنها نمیتونن از هاله عبور کنن بلکه تا فاصله ای نزدیک هم نمیشن.بستگی به نورانیت و قدرتش داره..در این وضعیت  اجنه ی غیر شیطانی کلا سمت این ادم نمیرن مگر در شرایط خاص .چون براشون فایده ی چندانی نداره.علت اصلی نزدیک شدن همه ی جنیان به انسان گرفتن انرژی از اون فرده .که این اتفاق هم بعد از رد شدن از هاله ممکنه.وقتی راه بسته باشه خب دلیلی نداره سمت انسان بیان.مگر اینکه بخوان شیطنت کنن و فرد رو سمتی ببرن که هاله ش اسیب ببینه.در واقع این کار اجنه ی شیطانیه.که اصل هدفشون انحراف انداختن انسانه .جنیان دیگه اگه هم یوقت شیطنتی بکنن بخاطر منافع ش خصیشونه.مثل ما انسانها که گاهی شیطنت میکنیم.

 حالا شخصی که هاله ی سالمی داره رو اگه شیطان بخواد وسوسه کنه از همون فاصله سعی میکنه با تکرار اون مطلب مورد نظر، روی فرد اثر بذاره.

گیرنده های نامرئی انسان

گوش و چشم و همه حواس برزخی که مشابه همین حواس ظاهری هستند همیشه کار میکنن ولی کمتر پیش میاد متوجه بشیم.همین حس که گاهی اوقات به ناخود اگاه تعبیر میشه.این ناخود اگاه که چشم و گوش و حواس غیر ارادی ما رو شامل میشه بطور خودکار حوادث اطراف رو ضبط میکنه.و این ضبط کردن تاثیر خودش رو به موقع روی انسان میذاره.اگر چه ندونیم ماجرا چیه.

یعنی با دقت همه صداهای اطراف رو میگیریم حتی صداهایی که گوش ظاهری شاید نتونه بشنوه.یا تصاویری رو میبینیم که چشم ظاهری نمیبینه.بو  و مزه .و تمام حسهایی که به قلب نسبت داده میشه مثل ترس شجاعت و...که نمونه ش میشه ترسهای بی دلیل که انسان ناگهان خوف تمام وجودش رو میگیره در حالی که ظاهرا چیزی نشده.یا یوقتی شاده و.....

خلاصه بدل تمام حواسی که داریم در کالبد برزخی هم هست و از قضا خیلی هم دقتش بیشتره.

در واقع زمان خواب دیدن با اون کالبد میبینیم و میشنویم و احساس میکنیم.بدن مادی که خوابه ولی ما هر حسی رو ممکنه در خواب تجربه کنیم.

حالا این حرفها رو چرا داریم مطرح میکنیم؟!

صحبت در روش حمله ی شیطان به انسان بود.

عرض شد اگه هاله ی سالمی داشته باشیم از حمله ی اجنه ی غیر شیطانی تقریبا در امانیم چون بدردشون نمیخوریم.

اما اجنه ی شیطانی به انسان همیشه بعنوان طعمه نگاه میکنن که از خدا دورش بکنند.

حتی وقتی هاله ش سالم باشه و نتونن بهش نفوذ کنن تلاش میکنن یه راهی باز کنن .یعنی فرد رو تحریک میکنن که یه ناهنجاری انجام بده و هاله  ش اسیب بخوره و انقدر تکرار میکنن تا راه باز بشه.

اما وقتی هاله بسته ست چطوری تحریک میکنن؟! که برای جواب این سوال اشاره کردیم به حواس مشابه حواس ظاهری که در کالبد اختری داریم.یعنی جنیان شیطانی با ما صحبت میکنن .مثل اینکه یه انسان داره با ما حرف میزنه صدایی رو به گوش برزخیمون میرسونن.با این گوش نمیشنویم اما گوش برزخی میشنوه.که بهش میگن وسوسه.این خفیفترین حالت وسوسه محسوب میشه که معمولا برای انسانهای موئمن و یا افرادی که زندکی سالمی دارن به این روش وسوسه انجام میشه.البته با تمام حواس کالبدی درگیر میشن.

یعنی ممکنه از بینایی استفاده کنن یا از بویایی یا سایر حسهای ما که در ناخوداگاهمون فعاله.

یه داستان برای زنگ تفریح!!

اخیرا کلیپی از اقای رائفی پور دیدم(اگه اشتباه نکرده باشم ایشون بود) که به داستان جالبی اشاره داشتن.گویا کارخانه ی پپسی شگرد خاصی برا تبلیغاتش داشته و تا مدتها مخفی بوده .که بطور اتفاقی افشا میشه و مردم هم ظاهرا شکایت میکنن.

ماجرا هم به این شکل بوده که لابلای یه فیلم سینمایی تصویری از فردی که در حال خوردن نوشابه ی پپسی هست پخش میشه ولی بقدری این تایم کوتاه بوده که با چشم عادی اصلا کسی متوجه ش نمیشده.اما نا خوداگاه یا به تعبیر بنده چشم برزخی اون تصویر رو دیده و ثبت کرده.نتیجه جالبه. بعد از تمام شدن فیلم یا در نیمه مردم هجوم میبردن سمت نوشابه ی پپسی.چون تصویری که تو فیلم بود فردی رو نشون میداد که با لذت داره نوشابه میخوره مردم هم متاثر از این حس سمت نوشابه پپسی میرفتن.که یکبار بطور اتفاقی فیلم پاره میشه و متوجه اون تصویر میشن و....

در هر صورت داستان میتونه واقعی باشه حالا شاید هجوم بردن به سمت نوشابه اغراق باشه اما اثر داشتن چنین تصاویری منطقی به نظر میرسه.چون اون تصویر بدون مقاومت وارد ذهن شده.یعنی هیچ فیلتری که در زمان هوشیاری و دیدن تصاویر با چشم ما برای تصاویر میسازیم اونجا وجود نداره.همینطور صدا ها هم این ویژگی رو دارن.یعنی گاهی اوقات کلماتی در موسیقی بکار گرفته میشه  که بقدری سریعه که متوجه ش نمیشیم اما گوش برزخی اون ثبت میکنه و تاثیری که باید بذاره رو میذاره.

و شیطان توسط همین گوش و چشم القای خودش رو روی انسان انجام میده که واقعا وحشت ناکه!!!  چون خیلی صاف و مستقیم میره در وجود ما نقش میبنده.

حالا برگردیم به بحث.وقتی هاله قوی باشه شیطان از فاصله ی دورتری مجبوره حرفهاش رو برامون بگه.مثلا در موقعیت گناه قرار داریم و ایمانی هم که داریم بهمون اجازه نمیده گناه کنیم شیطان مدام از اون طرف میگه حالا این یبار که اتفاقی نمیافته ..و این رو انقدر تکرار میکنه تا تسلیم بشیم. لذا هر قدر از ما دورتر باشه خب کمتر میتونه تاثیر بذاره.

نکته ی بسیار  مهم !

اما اگه جن از هاله رد بشه دیگه مکانیزم تلقین کلا تغییر میکنه.

تا وقتی خارج از هاله باشه بیشتر با شنوایی یا بینایی ما کار داره.یعنی مطالبی رو بطور شفاهی بهون میگه.مثل اینکه  ینفر با فاصله ی نیم متر از ما مطلبی رو مدام برامون تکرار میکنه.خب چون به گوش برزخی داره میگه ما هم مطلب رو کاملا دریافت میکنیم.تصور کنید در شرایطی هستیم که بین دوراهی موندیم .عقل میگه انجام نده و  شیطان مدام تکرار میکنه که یبارش اشکال نداره.! یا تصاویر رو زیباتر از چیزی که هست جلوه میدن.

حتما شنیدید که گفتن نگاه به نامحرم تیری از تیرهای شیطان  است.در واقع همون تاثیری که بر چشم برزخی و ناخوداگاه ما میذاره و لذت بخش نشون میده میتونه همون تیر محسوب بشه.

اما...نکته ی وحشت ناک ماجرا وقتیه که جن از هاله عبور کنه.

واقعا شرایط  خطر ناک میشه.البته تقریبا اغلب مردم هم این  وضع رو تجربه میکنند .خصوصا افرادی که زود عصبانی میشن یا اخلاق های بد دارن مثلا طمع دارن حریص هستن.چشم چران هستن.یا سالهاست بیمارن و خیلی هم اهل نماز و خدا نیستن.و....

این افراد بخاطر اسیب هاله احتمالا  در معرض مستقیم جن هستند.

مطلب رو بخوام بازتر بگم این میشه که.....

در صورت نفوذ اجنه به بدن میتونن مستقیما روی احساسات ما تاثیر بذارن.یعنی خوشحال یا ناراحتمون کنند .حس نفرت به دیگران ایجاد کنند .حتی گرسنگی و تشنگی خستگی و سرحالی و  حتی تحریکات عصبی برای خشم یا شهوت ایجاد کنن.

میتونن باعث این بشن فرد با خودش حرف بزنه ..بخنده یا گریه کنه.تو خواب حرف بزنه یا حتی راه بره.

و فرد رو سمت بیماری های مختلف سوق بده.

اما .....

اما مثل همیشه تاکید میکنم جن هیچ کاری رو به ما تحمیل نمیکنه و در هر صورت این خود فرد هستش که انتخاب میکنه .

تمام نشانه ها برای هشدار به انسانه که ای انسان داری تحت سلطه ی شیطان میریا!!!

این که قران به زیبایی ماجرا رو به تحت ولایت شیطان رفتن توصیف کرده بسیار مطلب گویا و قابل درکیه.

هر کس از عبادت و اطاعت خداوند رحمان خارج بشه میره تحت ولایت شیطان.در واقع تسلطی که جن بر انسان میتونه پیدا کنه همین روند رو طی میکنه یعنی اول با الودگیهای معنوی و وارد شدن به کارهایی که باعث تخریب هاله میشه راه رو برای نفوذ جن باز میکنه.

.

وقتی جن تونست از هاله عبور کنه و همینطور تونست راه رو باز نگهداره و این حضور در بدن طولانی شد دیگه از اینجا به بعد ولایت شیطان کم کم شروع میشه.

کارهایی  رو که نباید انجام بدیم رو با اشتیاق انجام میدیم و کارهایی رو که باید انجام بدیم رو با اکراه ....

در مجموع شیطان در پنج مرحله به انسان نزدبک میشه و چون در جای دیگه بهش پرداختیم اینجا میریم مرحله ی اخر  که  ولایت شیطان شروع میشه و فرد خودش تبدیل به شیطان میشه

و این یعنی شروع سقوط معنوی...

نتیجه ی تسلط و ولایت شیطان بروی انسان یکی از دو حالت  رو بدنبال داره

✔یا زمینگیر میشه و انگشت نما بین مردم

✔یا ظاهرش مرتبه اما افکار الحادی میگیره

  زمین گیر شدن 

در این شرایط.حال جسمی و روحی بهم میریزه و تبدیل میشه به انسان زمین گیری که با زمینو زمان  سر جنگ داره.بد دهن و نسبت به دیگران متنفر.ژولیده و بهداشت پایین .بدون اعتقادات دینی( بعلت اشفتگی جسمی و  روحی)یا  معتقد ولی ناتوان در انجام  تکالیف .یعنی فقط خودش فکر میکنه رفتارهای دینیش درسته.

انگشت نما میشه و کسی هم بهش میلی نداره و همه ازش فرار میکنن.معمولا اگه ازدواج کرده باشن بعد از طلاق به زندگی منزویشون پناه میبرن.

اما معمولا با خدا سر جنگ نداره 

معمولا هم با عناوینی که نشان از یک بیماری خاص عصبی هست شناخته میشن.

که اسم نمیبرم که یوقت سوئتفاهم نشه و کسی بخودش نگیره.

 الحاد و کفر و حمله به باورها

اما حالت دوم خیلی خطرش بیشتره اگر چه ظاهر فرد نشون نمیده و اون اینه که در ظاهر زندگی فرد چیزی دیده نمیشه و همه چی عادی بنظر میرسه.

این افراد در واقع فقط از لحاظ فکری منحرف شدن.و الا همه زندگیشون براهه .انحراف هم به معنای خاصی باید تعریف بشه  که به چی میگیم انحراف.

منظور افرادی هستن که با خدا سر جنگ دارن.حالا ممکنه مستقیم مطلب رو بیان کنند یا غیر مستقیم از حرفاشون پیداست که با یک نفرت خاصی از خدا حرف میزنه هر جا واژه ای مقدس بخواد بزبون بیاره همراهش توهین هم میکنه.یا خدا رو جور دیگه تعریف میکنن که واقعا خدا نباشه.

بعضی از مبلغان فرقه ی  منحرفه ی عرفان حلقه جزو این دسته هستن.افرادی که بقدری شیطان بهشون مسلط شده که با افتخار میگن هر چی در اسلام یا سایر ادیان بیان شده ما عکس اون رو میگیم و راهمون هم درسته.و جالب اینکه پیامبران الهی رو به تمسخر میگیرن.و از شیطان بعنوان نیروی مفید نام میبرن.از بسم الله الرحمن الرحیم استفاده نمیکنن و میگن به نام بی نام او.چون الله رحمن و رحیم در واقع خدای واقعی و باور مسلمانهاست این ها میگن خدای ما هیچ صفتی نداره.یعنی در تک تک کلماتشون میشه حضور شیطان رو حس کرد.

.این افراد مشکلشون با تفکر خاصی نیست یا با دین بخصوصی مشکل ندارن اینها هر جا که از خدا حرفی زده بشه موضع مخالف میگیرن و اهانت میکنن.

قلب این ادمها سیاهه و دیگه روشن شدنشون مشکله .نسبت به حقیقت کر و کور و لال هستن.اوایل سوره ی بقره در وصف این افراد توضیحات مفصلی داده.

تفاوت گروه اول و دوم در اینه که گروه اول شاید تلاش کنن زندگی دینی ای داشته باشن ولی نمیتونن .کلا از لحاظ انسجام فکری و سلامت جسمی بهم ریختن.یعنی اول باید بتونن ظاهرشون رو درست کنن.خودشون رو از نابسامانی خارج کنن بعد بتونن درست فکر کنن.اما اشفتگی شون بقدری زیاده که اصلا کسی انتظار نداره نوبت به دینداری برسه ولی عنادی هم ندارن.معمولا این افراد رو بیمار مینامند

اما گروه دوم این مشکلات ظاهری رو ندارن و همه چی عادیه اما عناد دارن و اصلا نمیتونن تحمل کنن در مجلسی که از خدا صحبت میشه ساکت بشینن و حرف مخالف نزنن.

در هر دو گروه فرد کنترلش رو تا حد زیادی داده دست اجنه.

اما جن گروه اول جن معمولی هستن.و هدف از این وضع زمین گیر کردن قربانیه تا بتونن مدت بیشتری در بدن فرد ساکن بمونن

و جن گروه دوم شیطانی هستن و هدفشون انحرافه.و دور کردن انسانها از خدا .و از این فرد هم در واقع میخوان برای همین هدف استفاده کنند.چون برای گفتن حرفهای کفر و تشویقش مردم به سمت بی خدایی اگه ظاهر طرف مناسب نباشه حرفش چندان خریدار نخواهد داشت.

پس این دسته از جنیان بخاطر هدف اصلی فرد رو گرفتار اشفتگی ظاهر نمیکنن.این افراد خیلی ظاهری موجه به خودشون میگیرند و گاهی اوقات موفق هم میشن.هر چی باشه نیروی شیطان حمایتشون میکنه و اگه نیاز باشه قدرتهایی هم بهشون داده میشه تا مردم به اینها گرایش پیدا کنن.

نمونه ی موفق این افراد رو در تاریخ فراوان داریم افرادی مثل سامری که گوساله ای رو بجای خدا به مردم باوروند.شاید الان بخندیم که گوساله پرستی هم شد دین .ولی توجهداشته باشید اینها مردمی بودن که معجزات حضرت موسی رو دیده بودن .اژدها شدن عصا شکافتن نیل و....اما سامری چیزهایی به مردم نشون داد و حرفهایی برا شون زد که متقائد شدند حرف سامری رو به حرفهای پیامبرشون ترجیح دادن.و همه ی معجزات پیامبرشون رو فراموش کردن.

دقت کنید.شاگردان و مروجان مکاتب منحرف همه شون جذابیتها و حتی قدرتهایی دارن که مرید جمع کردن و الا هیچ کس دوست ندره شعور خودش رو زیر سوال ببره!

 گاهی وقتها ممکنه کار گروه اول به جنون بکشه.یا اگه همزمان دچار حمله ی اجنه ی شیطانی هم بشن ممکن دست به خود کشی بزنند یا در حالت عصبانیت شدید کس دیگه رو بقتل برسونن.

اما ابتلا به یکسری از بیماریهای معروف بیشتر شایعه.

افرادی که زیاد وسواس دارن.یا زیاد خودشیفته هستن یا بعضی ویژگیهای مشابه رو که از اخلاقهای ناپسند شناخته میشه داشته باشن ممکنه بمرور گرفتاری دسته ی اول براشون ایجاد بشه.

در مورد دسته ی اول این نکته رو هم متذکر بشم که حالتهایی که وصف شد مراتب  داره یا ممکنه یکی زیاد گرفتار بشه و همه ی اون ویژگیها رو داشته باشه و یکی دیگه فقط یک مورد رو داشته باشه.

ولی در هر صورت اگه وضع کنترل نشه اخرش به جایی میکشه که کلا زندگیشون از حالت عادی خارج میشه .و نمیتونن رفتارهای اجتماعی درستی داشته باشن.همونطور که در نشانه های وارد شدن جن به بدن صحبت شد هدف جنیان اینه که فرد بی حرکت یگوشه ی تاریک و تنها در منزل بیافته .حالا یا خواب باشه یا خوابو بیدار .یعنی حالت گُنگی نسبی داشته باشه.که بتونن ازش انرژی بگیرن.لذا همه ی این کارا برای مساعد کردن همین شرایطه .

ضمن اینکه مثل همیشه تاکید میکنم جن باعث بیماری ها نمیشه.ولی معمولا همراه بیماران جن هم هست.البته بیمارانی که هاله شون از طریق خاصی تقویت نشده و بخاطر همون بیماری راه ورود جن باز شده.

بیماران عقب مانده ی ذهنی هم بخاطر نداشتن هاله ی سالم همراهشون جن هست که باعث میشه بیمار رو به سمتی سوق بده که وضعش بدتر  بشه.اگه درمان و کنترل نشه رفته رفته حالش بدتر میشه.

در حالی که اگه به اینها رسیدگی بشه ممکنه بخاطر ویژگیهای مثبتی که دارن کم کم هاله شون تقویت بشه .مثلا این افراد اهل فریب نیستن و همین یه نکته ی خیلی مثبته .دروغ نمیگن غیبت نمیکنن و خیلی از گناه های ادمهای سالم رو انجام نمیدن.کافیه از لحاظ بهداشتی بهشون رسیدگی بشه و تا جایی که ممکنه براش قران پخش کنن اگه بتونه تکرار کنه با هاش کار کنن قران بخونه و خلاصه این جور کارها میتونه هاله شون رو تقوبت کنه که لااقل مورد حمله ی جن قرار نگیرن که در کنار این معلولیت ذهنی گرفتاریشون بیشترنشه 

در مجموع تحت ولایت شیطان یا اجنه قرار گرفتن چیزی نیست که کسی ازش خوشش بیاد .لذا ارزشش رو داره برای در امان بودن از این وضع به سلامت و تقویت هاله ی دفاعی اهمیت بدیم.و اگه هاله ی اسیب دیده ای داریم تلاش کنیم علت اسیب رو رفع کنیم و اگه قابل رفع نیست از جهات دیگه هاله رو تقویت کنیم که جبران بشه. 

---

وبسایت دیگه از نویسنده راجع جن شیطان و ماورا

لطفا بازدید بفرماییدhttps://ansan-wa-jen.blog.ir/