نگاه دین و عقل به مزاحمت اجنه

نگاه دین و عقل به مزاحمت اجنه

مسلما  دنیای ما  پیچیده تر از چیزیه که در نگاه اول به نظر میرسه.بخشی از این جهان هستی رو نمیشه بسادگی مورد مطالعه قرار داد و بخشی رو هیچ وقت نمیشه راجعش تحقیق کرد.اما همین بخشهای دور از دسترس انسان هم با ما در ارتباطه و ما رو دچار چالش میکنه.در این پست میخواییم  برسی ای در مورد نگاه دین خصوصا دین اسلام و  همینطور برخورد عاقلانه ای که در این موارد میشه داشته باشیم  

در اینکه در زمانی که قران به پیامبر اکرم نازل شد و یا در زمان پیامبران پیشین موجودات ماورایی با انسانها در ارتباط بودند که تردیدی نیست.حتی در گذشته این ارتباط خیلی بیشتر از امروز بود.همه ی مردم نسبت به موجودات پنهانی که در زندگیشون اثارش رو میدیدند باور داشتن و کسی نبود که بخواد اجنه رو انکار بکنه.اما امروز بخش زیادی از مردم اصلا وجود همچین موجوداتی رو باور ندارن.چه به اینکه در زندگی انسان هم دخیل بدونن.غرض اینکه نیاز به دانستن در مورد اجنه در اون زمان خیلی بیشتر از امروز بود.پس  انتظار به اینه که پیامبران هم بهش پرداخته باشن و دستورات دینی رو به مردم گفته باشن.در گذشته مردم شدیدا با اجنه در تنش بودن.خصوصا بخاطر نبود نور در شب و تاریکی طبیعی در منازل و گوشه کنار محل زندگیها، احتمال این تنش هم بالا بود.

در تمام ادیان در مورد شیطان صحبت شده.و حتی داستان پیدا شدن شیطان در زندگی مردم هم توسط همه ی انبیا و تقریبا با یک داستان بیان شده.اینکه خداوند انسان رو خلق کرد و ابلیس تنها موجودی بود که به ادم ابوالبشر سجده نکرد.از بهشت رانده شد و ابلیس هم قسم خورد که تا روزی که از خداوند مهلت گرفته( که گفته شده قیامت یا زمان ظهور باشه) مردم رو فریب بده.

یعنی تا اینجا بین همه ی ادیان مشترکه و میشه فهمید که یک موضوع قطعیه که جایی برای تردید نیست.

ابلیس فقط یک جن بود از میان تعداد فراوان اجنه که اون موقع بودن.بعدها ابلیس از اولاد خودش یا از گروه های دیگه یارگیری کرد.و مجموعه ای از اجنه امروز تحت فرمان ابلیس هستن .ولی این بخش کوچکی از اجنه رو تشکیل میده.که ما بعنوان شیاطین اونها رو میشناسیم.اون طور که در روایات از معصومین به ما رسیده تعداد اجنه 9برابر انسانهاست.و با توجه به اینکه طول عمر اجنه بیشتره و بخشی از اجنه ای که زمان نقل روایت بودند الان هم زنده هستن بنابر این میشه اینطور استنباط کرد که امروز بعد از چهارده قرن تعدادشون خیلی بیشتر شده باشه چون انسانها میمیرند ولی اونها زنده هستن.

و همه شون هم جن هستن و همون کارهایی رو که ابلیس میتونه انجام بده رو اینا هم میتونن .ابلیس طبق یک روایت به تعداد انسانها نیرو داره.یعنی الان حداقل هشت ملیارد جن در خدمت ابلیس هستن.سایر اجنه هم که حتی اگه همون 9برابر رو در نظر بگیریم هم که هستن و در روی زمین مشغول زندگی هستن 

با تمام این تفصیلات دین در مورد اجنه فقط یک دستور العمل کلی داده و چندان وارد جزییات نشده.

همه ی ادیان گفتن شیطان دشمن شماست مراقب باشید فریبش رو نخورید .

این دستوریه که دین داده.فقط متاثر نشدن از حضورشون.اما اینکه این اجنه میتونن به انسانها نفوذ بکنند و گرفتاریهایی درست بکنن چیزی نیست که در دین بهش پرداخته شده باشه.

این نکته جای سوال داره.چرا باید شارع مقدس که به همه چی اگاهه و میدونه اجنه ممکنه وارد بدن مردم بشن و باعث مشکلات جدی ای هم بشن با اینحال هیچ وقت  نگفتن پیگیر بشید و بررسی کنید ببینید الان جن در چه موقعیتی از شما قرار داره و اگه متوجه شدید وارد بدنتون شده اونو  دفع بکنید.این سوال مهمیه؟!

و عدم توجه به پاسخ همین سوال باعث بروز اینهمه مشکلات بین مردم شده.البته باعث و بانیش هم یعده  افراد معلوم الحالی هستن که ادعا میکنند در مورد مسائل ماورایی حرف برای گفتن دارن و اینجوری مردم رو سرگردان کردن

اما دقیقا چرا شارع مقدس به موضوع مزاحمت اجنه وارد نشده و هیچ صحبتی برای خارج کردنش از بدن نداره

جواب اینه که عملا چنین اتفاقاتی در طبیعت اجتناب ناپذیره و از اول هم بنا به این بود که انسان در مواجهه با اجنه مورد ازمایش قرار بگیره.

توضیح اینکه جن  بسیار لطیف هستش و این قابلیت رو داره که از همه ی مواد موجود در طبیعت عبور بکنه.که بدن انسان هم جزو همین مواده.یعنی این که جن میتونه وارد بدن انسان بشه اگر چه برای انسان مشکل افرینه ولی خلقت جن هم همینه.مثل میکروبها.که میتونن در شرایطی هر کجا که فکرش رو بکنیم وجود داشته باشند.دلیلی نداره بدن انسان برای جن قابل استفاده نباشه.اما همیشه هم این اتفاق نمیافته .در واقع زمانی که لایه ی محافظ اطراف انسان ضعیف بشه جن میتونه وارد حریم انسان بشه.که خداوند هم دستورات لازم رو برای در امان بودن انسان از جن داده.اما عملا بنی ادم همیشه به دستورات الهی بی توجه یا کم توجه بوده و تقریبا همیشه هم دچار نقص در هاله شده و اجنه بهش وارد شدن.اگه دین حکمی میداد که مثلا بر همه واجبه برسی کنند ببینن ایا جنی در بدن دارند یا خیر و اگه بود اونو خارجش کنن عملا انسان به کاری امر شده بود که معنیش جلوگیری از قوانین طبیعت بود مثل اینه که خداوند دستور بده که بر شما واجبه هر وقت میکروبی یا ویروسی به بدنتون وارد شد خارجش کنید عملا چنین چیزی امکان نداره چون میکروب ها همیشه بطور نسبی در بدن هستن و نمیشه صد درصد انسان بدون میکروب باشه.طبیعت جهان هستی این طور ساخته شده و سختگیری به این شکل اصلا منطقی هم نیست.بنابر این جن براحتی میتونه بر بدن کسی که هاله ای ضعیف داره وارد بشه البته همین هاله هم همه ی اجنه رو بطور یکسان دفع نمیکنه.بعضیاشون  از هاله های نسبتا قوی هم میتونن رد بشن در هر صورت  نمیشه کاری کرد که جن اصلا بر بدن کسی نتونه وارد بشه.این موضوع بقدری جدیه که جن میتونه در ساختن شخصیت انسان هم دخالت کنه.اونقدر که گاهی وقتها جزوی از وجود ما میشه و ما به اشتباه اون بخش از وجودمون که در وافع برای خود ما هم نیست رو جزوی از خودمون بدونیم .مولوی در اشعارش بزیبایی موضوع رو بیان کرده .و از دور ریختن (من )های دروغی صحبت کرده.لذا دین بجای اینکه یک دستور نامعقول و نشدنی بده گفته مراقب باشید از اجنه متاثر نشید.که بخش زیادی از اموزه های دینی هم در همین مورده.هر جا صحبت از شیطان شده در واقع اشاره به همین موجودات کرده.که مراقب باشید فریبش رو نخورید مراقب وسوسه هاش باشید.فریب و وسوسه دقیقا چیه؟! جواب همین تاثیراتیه که اجنه روی انسان میتونن بذارند.همین که مدعیان علوم ماورایی میگن ما میتونیم  از ریشه دفعش کنیم.!!اما  مگه چنین چیزی ممکنه.؟! فریب شیطان رو که نمیشه دیگران دفع کنن.شیطان باید باشه و کارش رو بکنه و انسان هم باید مراقب باشه تا فریب نخوره.

اما در مواردی که حضور این جنیان محسوس هستش و به مردم مزاحم میشن هم باز اتفاق عجیبی نیست که نیاز به درمان داشته باشه.همون جن گاهی حضورش برای فرد قابل حس میشه که دلایلی داره مثلا بعلت حساسیت فرد یا زیاد بودن تعداد اجنه یا قوی بودن جن.و...هر چه هست کاملا عادیه و اتفاق عجیبی نیافتاده.اینکه جن مانع ازدواج میشه کاملا غلطه.شیطانه همیشه در کار خیر سنگ اندازی میکنه.و حالا در بعضی موارد سنگ اندازیش مشهوده دلیلی نداره فکر کنیم اتفاق بخصوصی افتاده و باید کسی کمک کنه.یا جن عاشق همون شیطانه که بهمون اموزش دادن فریبش رو نخورید.معنی نداره بریم دنبال دعا نویس که یه چیزی بده این جن دست از سرم برداره.اون جن باید باشه.

بله نباید تا این حد نزدیک میشد  ولی شده که دلیلش کوتاهی خودمون بوده اگه خطوط قرمز دین و مسائل اخلاقی رو رعایت کنیم کم کم فاصله ش رو با ما حفظ میکنه و ازمون دو ر میشه

بنابر این شدت خسارات و انحرافی رو که افرادی که مدعی علوم ماورایی هستند رو میشه درک کرد.که چه انحراف سنگینی بین مردم  دارن ایجاد میکنند.

اینکه اجنه از درو دیوار میتونن رد بشن که برای همه روشنه.چطوری یعده ادعا میکنن میتونن کاری بکنن که انسان از دسترس اجنه در امان باشه بدون اینکه اصلا اشاره ای به هاله بکنن.هاله هم تقویتش ربطی به کسی نداره و هر کس خودش میتونه هاله ی انرژی اطرافش رو تقویت بکنه این وسط یعده چه ادعایی دارن میکنن ؟! چیو میخوان دور کنن.جنی که طبیعتش جوریه که میتونه به انسان وارد بشه و از انرژیش بگیره رو چطوری میخوان دور کنن .مثل اینه که بگن من یه دعا میدم که از این به بعد هیچ نسیمی بهت نخوره..مگه میشه جلوی نسیم رو گرفت.اجنه خیلی راحت میتونن از ماده عبور بکنن.و هیچی نمیتونه جلو دارشون بشه.بجز همون انرژی محافظ که بطور طبیعی اطراف انسان هست مگر اینکه خود فرد با کوتاهی های پی در پی باعث  ضعیف شدنش بشه.

شاید کسی اشکال بکنه که در کجای دین صحبت از هاله شده.دین که چیزی در مورد هاله نگفته.جواب اشکال اینه که دین اگرچه واژه ی هاله رو بکار نبرده ولی نورانیت که در دین باهاش اشنا هستیم همین هاله ست تقریبا.

امام حسین علی السلام فردی بسیار نورانی و پر جذبه ای بود یعنی هاله ای قوی و تاثیر گذار داشت.ما مشکلی با واژه نداریم میتونیم دیگه نگیم هاله بگیم نورانیت.نماز به  صورت انسان نوری میده که خیلی ساده میشه فهمید این فرد اهل نماز هست یا نیست.البته اینکه عرض کردم ساده شاید برای همه ساده نباشه ولی  تقریبا همه ی نماز خونها خودشون این حس رو دارن و میتونن با افراد نماز خون نوعی ارتباط روانی برقرار بکنند بدون اینکه همو بشناسن.این همون نورانیتیه که چون از یک فرکانس هستن هر دو به سمت هم کشش پیدا میکنن.افراد اهل قمار و شراب با هم دیگه مانوس و راحتن و توی جمع زود همدیگه رو میتونن شناسایی کنن مثل نماز خونها.چون ارتعاشی که هاله های این افراد داره در یک سطحه.غرض اینکه اصلاح هاله مهم نیست مهم اصل موضوعه که در دین به روشهای مختلف بهش اشاره شده.همین که بعضی از اعمال باعث نورانیت فرد میشن.مثلا یک دسته از روایات رو شامل میشه.حتی در قران هم بطور ضمنی  به موضوع اشاره شده.که در پست دیگه ای ایه رو اوردیم و شرح دادیم روایاتی هم در این مورد اوردیم که میتونید در وبسایت صراط هدایت مطالعه بفرمایید.

از طرف دیگه  وقتی احکام دین رو بررسی میکنیم بشکل حیرت اوری همه ی احکام دین در راستای تقویت هاله  هستن.

اگه عملی حرامه یک دلیل حرام بودنش اسیبیه که به نورانیت یا هاله ی فرد وارد میکنه که  بقدری اسیب سنگینه که حرام اعلام شده مثلا مسکرات همه شون بشدت هاله رو نابود میکنن.این مطلب رو افراد مدیوم خوشون مشاهده کردن.فرد مست تقریبا هیچ هاله ای نداره .و بعد از مستی هم هاله بشدت بهم ریخته ست.عصبانیت هاله رو نابود میکنه جوری که در لحظه ی عصبانیت بخشی از کنترل فرد دست شیطانه.برای همین بعدا پشیمان میشه و عذر خواهی میکنه.شهوت چه حلالش چه حرامش هاله رو اشفته میکنه..سایر گناهان هم همینطور هستن هر گناهی اسیبی به هاله وارد میکنه .نه بخاطر گناه بودنش.بخاطر اثر وضعی عمل این اتفاق میافته.یعنی قبل از اینکه عمل حرام اعلام بشه هم اون اثر رو داشته و بخاطر اون اثر مخربش حرام اعلام شده.

از طرف دیگه اعمالی رو دین واجب اعلام کرده.مثل نماز و روزه که هر دو از قویترین تقویت کننده های هاله هستن.و اگه نماز بجماعت باشه که نیروی فوق العاده زیادی برای هاله تامین میشه برای همین گفتن اگه تعداد افراد در نماز بیش از ده نفر باشه دیگه ثوابش قابل درک نیست.چون خیلی زیاده.این مطالب مضمونه روایاته.یا خدمت بخلق .انفاق کمک به مظلوم و حق مدار بودن و هر عملی که دین اون رو واجب یا مستحب اعلام کرده حتما تاثیری هم روی هاله داره.

لذا بحث هاله بحث جدیدی نیست و قدمتی بقدمت خلقت موجود زنده داره.چون همه ی جانداران هاله دارن.حتی غیر جاندارها هم هاله ای دارند ولی متفاوته.